
جشن بێڵندانە
روایتی از پیوند خاک و فرهنگ؛ تجلی جان طبیعت در آیین کردها
بێڵندانە تنها یک جشن نیست؛ بلکه خاطرهای زنده و جاری از روح کهنسال کوههای زاگرس است. در آیینهی خاک و آتش، حقیقتی ژرف از همزیستی انسان و طبیعت را به تصویر میکشد. در واژهی «بیلن دانا» ـ بهمعنای «بیل نهادن بر زمین» ـ نهفقط پایان زمستان، بلکه تولد دوبارهی حیات و آمادگی برای باروری خاک نهفته است. این آیین دیرپای کردی که ریشههای آن را تا سههزار سال پیش از میلاد پی گرفتهاند، پژواکی از عهد اسطورههاست؛ جاییکه انسان، طبیعت و راز هستی در نقطهای مشترک به هم میرسند.
هر سال، در چهاردهم و پانزدهم بهمنماه، همزمان با واپسین تپشهای زمستان و نخستین نفسهای گرم زمین، مردم کردستان ـ بهویژه در سردشت، مهاباد، پیرانشهر و روستاهای مرزی گرد هم میآیند تا این آیین را پاس دارند. بیلن دانا با تمام شکوه خود در میدانهای عمومی روستاها برگزار میشود؛ هیزمهای انباشته، شعلههایی که زبانه میکشند، و چهار چوب چوبین که نماد چهار رکن حیاتاند: گوشت (برکت دام)، نان (رزق زندگی)، آب (جریان حیات) و بلوط (میراث جنگل). این چهار عنصر، اضلاع زیستجهان کردها را میسازند؛ جهانی که در تار و پودش، خاک، کوه، باد و گیاه درآمیختهاند.
آتش در دستان بزرگِ روستا روشن میشود؛ نه فقط برای روشنایی، بلکه برای تطهیر، برای آغاز، برای بازگشت به اصل. رقص هەڵهپەرەکی، همآغوشی تن و زمین است؛ نوایی که در آن دف و زورنا، زبان شور و شکرگزاریاند. درون این آتش، راز و پیشگویی نهفته است: هر چوبی که زودتر خم شود یا بسوزد، نشانهای از وفور آن نماد در سال پیشروست. آب، دام، رزق یا بلوط؛ هر آنچه آتش بر آن گواهی دهد، مردم آن را به فال نیک میگیرند.
بیلن دانا، تنها به آسمان نمینگرد؛ بلکه با پاهایی استوار بر زمین ایستاده است. این آیین، نقشی ژرف در اقتصاد و جامعه دارد: زغال نیمسوختهی آن بهعنوان ضدعفونیکنندهی سنتی آغلها کاربرد دارد؛ و فراتر از آن، این جشن فرصتی برای زدودن کدورتها، آشتیهای قبیلهای و شفای دلهای خسته است. آتشی که در بیلن دانا افروخته میشود، تنها خاک را گرم نمیکند؛ دلها را نیز تطهیر میکند.
با اینحال، در روزگار معاصر و در سایهی شتابزدگی شهرنشینی و غفلت از میراث نیاکانی، این آیین نیز چون بسیاری از سنتهای اصیل، رو به فراموشی رفته بود. اما اکنون، در روستاهای سردشت و مهاباد و در مرزهای خاموش «هەڵەدان»، این آتش دوباره برافروخته شده است؛ با امید، با رقص، با آشتی.
در دیماه ۱۴۰۳، جشن بێڵندانە بهعنوان یک اثر فرهنگی مهم در فهرست میراث ناملموس ملی ایران ثبت شد؛ اما برای مردم کرد، این ثبت رسمی، تنها تأییدی بر آیینی است که قرنها در جان و زبانشان جاری بوده است.
بیلن دانا، بازتابی از فلسفهی زیستن در دل طبیعت است؛ جشن خاک و داس، آتش و آب؛ آیینی که نشان میدهد فرهنگ کردی زنده است، ریشهدار است و آیندهدار. فرهنگی که نه خاطرهای دور، بلکه امکانی است برای فردایی پربارتر و انسانیتر.
در سایهی بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و روانی که این روزها بر جامعه سایه افکنده، این آیین با همت جوانانی در روستاهای سردشت احیا شده است. آنان با برپا کردن دوبارهی بێڵندانە، بذر امید، شادی، آشتی و مشارکت جمعی را میکارند. این جشن، نمادی است از پایان زمستان و نشانهای از بازگشت زندگی، پیوند نسلها، و بیداری روح تعاون، مسئولیتپذیری، خلاقیت، رؤیاپردازی و همدلی اجتماعی.
در این میان، نقش رسانهها و مسئولان در حمایت از چنین آیینهایی چشمگیر و حیاتیست. بێڵندانە بستری برای بازخوانی تاریخ و ترویج صلح است؛ فرصتی برای آشتی انسان با طبیعت، و با خود.
سردشتنامه – محمدفاضل شوکتی – مهاباد
برچسبها:
جشنِ بێڵندانە ,
رئوف آذری ,
فعال صلح و مهربانی ,
بێڵندانە ,
بیلن دانا ,
جشن بێڵندانە ,
آیین بیلن دانا ,
آیینهای کردی ,
جشنهای سنتی کردستان ,
آیینهای کهن زاگرس ,
میراث ناملموس ملی ایران ,
ثبت ملی بێڵندانە ,
جشنهای زمستانی کردها ,
آیین آتش در کردستان ,
ههڵهپەرەکی ,
سردشت بیلن دانا ,
مهاباد بیلن داناپ ,
یرانشهر بیلن دانا ,
جشنهای روستایی کردستان ,
آیینهای کشاورزی کردها ,
مراسم پایان زمستان کردستان ,
آداب و رسوم کردهای ایران ,
میراث فرهنگی کردستان ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4