نوشته و پژوهشهای محمدفاضل شوکتی
زندگی‌نامه‌ی حمید صفاجو (باور)
یک شنبه 19 مرداد 1404 ساعت 15:31 | بازدید : 19 | نویسنده : محمد فاضل شوکتی | ( نظرات )

زندگی‌نامه‌ی حمید صفاجو (باور)


در دل کوهستان‌های مه‌آلود آلان سردشت، جایی که ابرها به شانه‌ی کوه تکیه می‌دهند و رودها از دل سنگ می‌جوشند، در سال ۱۳۳۴ خورشیدی (۱۹۵۵ میلادی) کودکی چشم به جهان گشود که بعدها خود را «باور» نامید. حمید صفاجو در روستای کوچک بیژوه، در خانواده‌ای که سرمایه‌اش تنها صداقت و مهر بود، متولد شد. پدرش، فقیه محمد، نابینا شد و از همان سال‌های نوجوانی، حمید بار نان‌آوری را بر دوش گرفت و برای روشن نگه داشتن چراغ خانه، رهسپار کارخانه‌های تهران و ارومیه شد.


در سال ۱۳۵۵، مسیر زندگی‌اش به اداره‌ی آموزش‌وپرورش سردشت کشیده شد. بیش از سی سال، در کلاس‌های کوچک و پر از شوق روستا و شهر، الفبا را با عشق به کودکان آموخت و در دلشان بذر دانایی و امید کاشت. روزگار جوانی‌اش مصادف با تلاطم انقلاب و آتش جنگ ایران و عراق بود؛ سال‌هایی که تلخی و زخم‌هایش، در قالب بیت‌ها و غزل‌های سنتی و عروضی، بر کاغذ نشست.

باور، شاعری بود که نه در جست‌وجوی شهرت که در پی صداقت سخن بود. او به شیوه‌ی پیشینیان، شعر را در قالب‌های کلاسیک می‌سرود؛ غزل، قصیده و مثنوی‌هایی که بر وزن و قافیه استوار بودند. دو دفتر شعر با عنوان‌های «ئاوینه‌ بووکه» و «کەشکولی خەم» نوشت، اما فقر مالی، سد راه انتشارشان شد. با این همه، صدای گرم و صادقانه‌اش بارها از رادیو سنندج، رادیو مهاباد، شبکه سحر و تلویزیون آذربایجان غربی شنیده شد.


اثر ماندگارش، کتاب «دیاری سه‌فا» (هدیه صفا)، مجموعه‌ای ۴۰۵ صفحه‌ای در ۶۶ فصل، چون آیینه‌ای تمام‌قد از فرهنگ، تاریخ و زیبایی‌های سردشت است. او این کتاب را با هزینه‌ی شخصی چاپ کرد و بی‌هیچ چشمداشت مالی، خود آن را در روستاها میان مردم پخش می‌کرد—چنان‌که گویی این اثر، نذر فرهنگی اوست.


زندگی باور، ساده اما پررنج بود. چهار فرزندش را از دست داد، با دیابت موروثی و عوارض جانبازی شیمیایی جنگ دست و پنجه نرم کرد، اما هیچ‌گاه دست از شعر و خدمت نکشید. او هرگز تحصیلات دانشگاهی نداشت، اما ذهنش چون چشمه‌ای جوشان، بیت‌هایی زلال و آمیخته با عشق به زادگاه و مردمش جاری می‌کرد. و شاید بهترین معرفی او همان چند سطر باشد که خود به یادگار گذاشته است:


هەچەند ڕوخسارم سەیر و ناحەزە
دل ساف و پاکه وێنەی کاغەزه  
لەیاد و و نەچم کاتێ کەمردم
له نیو گوریش دا نوکەری کوردم


گرچه سیمایم شاید نازیبا و غریب به نظر آید، اما دل من سپید و بی‌لک است، چون کاغذی که جز راستی بر آن ننوشته‌اند.آنگاه که جان از من جدا شود، مرا از یاد مبرید، که سراسر عمرم را به عشق زادگاهم و میهنم گذرانده‌ام.حتی آن‌گاه که در آغوش خاک آرام می‌گیرم، روح من همچنان در خدمت مردم کُرد خواهد ماند، چونان نسیمی که بر کوهستان‌های وطن می‌وزد.

 

شوکتی، م. ف. (بدون تاریخ). سردشت‌نامه، بخش «شاعران معاصر و کلاسیک سردشت». انتشار موقت در وبلاگ زمزیران.

 

به زمزیران خوش آمدید؛ سرای اندیشه و پژوهش دربارهٔ سردشت، جایی که تاریخ و فرهنگ این دیار در هر نوشته نفس می‌کشد. دیدگاه و پیشنهاد شما چراغ راه پژوهش ماست؛ با همراهی شما، این سفر فرهنگی روشن و پرثمر خواهد بود.

موضوعات مرتبط: , ,

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
پیوندهای روزانه
نظر سنجی

کدام بخش برای شما جذاب‌تر است؟لطفاً گزینه‌ی مورد نظر را انتخاب کنید!

آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 125
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 134
بازدید ماه : 146
بازدید کل : 304262
تعداد مطالب : 111
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1





 تماس با ما
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان زمزیران و آدرس zmziran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 111
:: کل نظرات : 16

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 5

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 125
:: باردید دیروز : 9
:: بازدید هفته : 134
:: بازدید ماه : 146
:: بازدید سال : 9598
:: بازدید کلی : 304262