نوشته و پژوهشهای محمدفاضل شوکتی
شناخت‌نامه علمی و فرهنگی حاج ملامحمد حفیدی (سردشت)
یک شنبه 27 مهر 1404 ساعت 10:42 | بازدید : 3 | نویسنده : محمد فاضل شوکتی | ( نظرات )

 

شناخت‌نامه علمی و فرهنگی حاج ملامحمد حفیدی (سردشت)
نویسنده‌: محمد فاضل شوکتی
________________________________________
حاج ملامحمد حفیدی، فرزند ملاعلی و نوهٔ محمد صادق، در سال ۱۳۲۷ شمسی در روستای قلعه‌رشه از توابع شهرستان سردشت به دنیا آمد. وی در خانواده‌ای مذهبی رشد یافت و از همان ابتدا مسیر تحصیل علوم دینی را در پیش گرفت. ایشان اجازه تدریس و افتاء خود را از ماموستا سید عبدالعظیم (چورتا) و نیز از سید سلیمان ماوتی اخذ کرده است. به عنوان یک تن از پیروان طریقت نقشبندیه در منطقه سردشت، ایشان نه فقط در مقام روحانی که در کسوت نویسنده، مترجم و پژوهشگر نیز ظاهر شده است. در شهر سردشت، خیابان خیابان شیخ مولانا (سید قطب سردشت) کتابفروشی‌ای به نام خود دارد که نشانگر حضور فرهنگی او در این منطقه است.

تحصیل علوم دینی: ایشان در محیط مدارس دینی منطقه به فراگیری علوم شرعی، معارف دینی و عرفانی پرداخت.
کسب اجازه افتاء و تدریس: با اخذ اجازه از علما، وارد عرصه ارشاد، تدریس و تولید علم گردید.پژوهش و ترجمه: عمدهٔ آثار ایشان در حوزهٔ علوم دینی، اخلاق، عرفان و ترجمه متون اسلامی به زبان کردی یا فارسی می‌باشد. با تأسیس کتابفروشی و نشر آثار در شهرستان سردشت، نقش فعالی در ترویج کتاب و فرهنگ دین داشته است.تعلق معنوی به این سلسله تصوفی نیز در شخصیت و فعالیت‌های وی مؤثر بوده است، که جنبهٔ عرفانی کار او را برجسته می‌سازد.
از ایشان بیش از ۱۵ اثر منتشر شده است که برخی از شاخص‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:
«باخچه‌ی خوشه‌ویستان: له ژیان‌و به‌سه‌رهاتی پیغه‌مبه‌ری خوشه‌ویستمان وه ئال و ئه‌سحابی» (چاپ ۱) 
«چاره‌سه‌ری ره‌وشت و ئه‌خلاق» – همکاری با بابک محمودی‌کهریز
«گه‌وه‌هری یاقووت (له فه‌رمایشته‌کانی فه‌خری مه‌وجوودات (ص)‌)» – با محمد بن محمد غزالی
«فلیضحکوا قلیلا و لیبکوا کثیرا: کم پیکه‌نین و زور گریان… به فه‌رمانی خودای په‌روه‌ردگارمان» – چاپ مشترک با محمود مصری
این فهرست نشان می‌دهد که حوزهٔ کاری ایشان شامل تالیف، ترجمه و نشر متون دینی و عرفانی به زبان کردی (و گاهی فارسی) است.
حاج ملامحمد حفیدی را می‌توان یکی از چهره‌های فرهنگی و دینی منطقهٔ سردشت و اقلیم کردستان دانست که با ترکیبِ روحانیت، عرفان و پژوهش ادبی، حضور متفاوتی یافته است. نقاط قوت کار او عبارت‌اند از:
بومی‌گرائی فرهنگی: وی با زبان کردی و قالب‌های محلی (مترجم و مولف) به جامعه خود خدمت کرده است؛
ارزش اجتماعی: فعالیت فرهنگی (کتابفروشی، نشر، ترجمه) در منطقه‌ای که غالباً امکانات کمتر داشته، نقش مهمی در ارتقای سطح فرهنگی داشته است؛
اتصال عرفان و پژوهش: تعلق به طریقت نقشبندیه و پژوهش در اخلاق و عرفان، نشان‌دهندهٔ نگرشی فراتر از صرفاً آموزش دینی رسمی است.
در عین حال، می‌توان به برخی نکات برای بهبود کارنامه اشاره کرد:
ضرورت انتشار فهرست جامع و امکان دسترسی به آثار وی (برای پژوهشگران)؛
تدوین نقد و بررسی علمی آثار او توسط محققان حوزهٔ کرد و اسلام؛
ترویج بیشتر آثار وی در سطحی فراتر از منطقه سردشت برای انتقال تجربه به دیگر مناطق.

حاج ملامحمد حفیدی، نماینده‌ای از نسل پژوهشگران دینی در منطقهٔ کردستان است که ضمن حفظ ریشه‌های محلی، در عرصهٔ تولید علم، ترجمه و نشر نیز فعال بوده است. کار او، اگرچه عمدتاً محلی است، اما می‌تواند الگوی مناسبی برای ترکیب «روحانیت»، «پژوهش» و «فرهنگ بومی» باشد. توصیه می‌شود که پژوهشگران کردستانی و پژوهشگران معارف اسلامی، بررسی دقیق‌تری بر آثار ایشان داشته باشند تا ظرفیت‌های نهفته در آن‌ها بیشتر آشکار شود.

منابع :
۱. گفت‌وگوی تلفنی با محمدفاضل شوکتی، پژوهشگر فرهنگی و نویسندهٔ سردشت‌نامه، ۲۷ مهر ۱۴۰۴.
۲. منابع تلفنی در دسترس نویسنده، گردآوری‌شده توسط محمدفاضل شوکتی، مهرماه ۱۴۰۴.
۳. گفت‌وگو با آقای سد جامی سیدنژاد، منبع شفاهی، انجام‌شده در مهرماه ۱۴۰۴.

به زمزیران خوش آمدید؛ سرای اندیشه و پژوهش دربارهٔ سردشت، جایی که تاریخ و فرهنگ این دیار در هر نوشته نفس می‌کشد. دیدگاه و پیشنهاد شما چراغ راه پژوهش ماست؛ با همراهی شما، این سفر فرهنگی روشن و پرثمر خواهد بود.

موضوعات مرتبط: عالمان دینی سردشت , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بیوگرافی و کارنامهٔ علمی و فرهنگی ماموستا سید مصطفی محمودیان
یک شنبه 27 مهر 1404 ساعت 10:21 | بازدید : 2 | نویسنده : محمد فاضل شوکتی | ( نظرات )

 

بیوگرافی و کارنامهٔ علمی و فرهنگی ماموستا سید مصطفی محمودیان
نویسنده: محمد فاضل شوکتی – پژوهشگر فرهنگی

ماموستا سید مصطفی محمودیان، فرزند سید عبدالکریم و از خاندان علمی «زمزیرانی»، در سال ۱۳۴۱ خورشیدی در روستای بیوران سفلی از توابع سردشت (آذربایجان غربی) دیده به جهان گشود. دوران کودکی‌اش در خانواده‌ای مذهبی سپری شد و از همان خردسالی علاقه‌مند به قرآن و علوم دینی بود. در سن نه‌سالگی وارد مسجد روستا شد و مقدمات علوم دینی را نزد پدر و علمای محلی فرا گرفت. در سال ۱۳۵۳ به‌طور رسمی وارد حجرهٔ بیوران سفلی شد و شاگرد ماموستا ملا احمد حفیدی گردید.
او علت ورود خود به مسیر طلبگی را تربیت مذهبی خانواده و تشویق پدرش می‌داند که تحصیل دینی را بر آموزش رسمی دولتی ترجیح می‌داد.
در طول سال‌های تحصیل، از محضر بزرگانی چون:
ماموستا ملا سید رضا حسینی، ملا عبدالرحمن سیسیری، ملا رسول معروفی، ملا شیخ عبدالرئوف نقشبندی بیژوه‌ای، ملا خضر عباسی سارتکه، ملا محمود وادی نلاس، ملا محمد عزیزی برده‌رش، و ملا محمد صادق میرزایی احمدکر بهره برده است.
در سال ۱۳۶۲ از ماموستا ملا محمد واوی نلاسی اجازه‌نامهٔ علمی دریافت کرد و پس از آن، اجازه‌نامه‌هایی نیز از ماموستا ملا محمد عزیزی برده‌رش و ماموستا ملا عبدالله حیدری نجنه‌علیا گرفت.

مشکلات دوران تحصیل:
مهم‌ترین چالش‌های او در دوران طلبگی، فقر اقتصادی، نبود اساتید دلسوز، نداشتن برنامه‌ریزی منظم، ضعف منابع درسی و فضای آموزشی نامناسب بوده است. وی همچنین از رفتارهای ناعادلانهٔ طلاب ارشد نسبت به مبتدیان در حجره‌ها یاد می‌کند.

دیدگاه‌ها درباره حجره و مدارس نوین:
به باور او، حجره‌های سنتی گرچه کنترل و تربیت طلاب را بهتر ممکن می‌سازند، اما از نظر امکانات آموزشی محدودند. در مقابل، مدارس نوین علوم دینی با برنامه‌ریزی دقیق، آموزش‌های جانبی (زبان، کامپیوتر، پژوهش، ورزش و...) و استفاده از فناوری‌های جدید می‌توانند در پرورش طلبه‌های کارآمدتر مؤثرتر باشند.

تحصیلات و آثار علمی:
ماموستا محمودیان پس از اخذ اجازهٔ علمی، در آزمون‌های وزارت علوم نیز شرکت کرده و تا سطح سه (معادل کارشناسی ارشد) در رشتهٔ الهیات و معارف اسلامی پیش رفت. پایان‌نامهٔ او با عنوان «آرایش و پیرایش در اسلام» نگاشته شده است.
از آثار منتشرشده و آمادهٔ چاپ او می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1.شناخت خدا (ترجمهٔ کتاب وجودالله از دکتر یوسف قرضاوی) – نشر احسان، ۱۳۷۹
2.فه‌قی و فه‌قییه‌تی له کوردستان – کردی، نشر احسان، ۱۳۸۲
3.آیا سیگار کشیدن حرام است؟ (ترجمه از ملا محمد عزیزی برده‌رش) – نشر احسان، ۱۳۸۵
4.منظومهٔ کردی سفره‌سه‌فه‌ر – انتشارات هیوا مهاباد، ۱۳۸۹
5.تقوی در فتوی – در دست چاپ
6.المنظومة البهیة فی القواعد الفقهیة – نظم عربی، آماده چاپ
7.آرایش و پیرایش در اسلام – تألیف، در انتظار چاپ
وی همچنین اشعار متعددی به زبان کردی در موضوعات دینی، اجتماعی و عاطفی سروده است که هنوز منتشر نشده‌اند.

دیدگاه‌ها درباره وضعیت علما و مدارس دینی کردستان:
محمودیان علت اصلی مشکلات علمای کردستان را نبود رهبری واحد و تفرّق میان علما می‌داند. وی بر این باور است که فقدان وحدت سبب تضعیف جایگاه روحانیت شده است.
او برای بهبود وضعیت مدارس دینی پیشنهاد می‌کند:تأمین مالی مدارس توسط خیرین و دولت،رسمی‌شدن مدارک طلاب،رفع نگاه امنیتی به حوزه‌های اهل سنت،سپردن نظارت بر مدارس به ادارهٔ اوقاف (مطابق با الگوی کشورهای اسلامی).


تأسیس سایت سوزی میحراب:
او هدف از راه‌اندازی سایت سوزی میحراب را تبلیغ و دعوت دینی از طریق رسانه‌های نوین می‌داند، زیرا به گفته‌اش، علما در رسانه‌های رسمی فرصت کافی برای رساندن پیام خود ندارند. وی عملکرد سایت را موفق ارزیابی کرده و از همکاری گستردهٔ علما و علاقه‌مندان تقدیر نموده است.

ماموستا سید مصطفی محمودیان از چهره‌های فرهیختهٔ علمی و فرهنگی مناطق کردنشین ایران است که با تلفیق علم، عرفان و قلم، نقش مؤثری در اعتلای فرهنگ دینی و اصلاح آموزش سنتی حوزه‌های علوم اسلامی ایفا کرده است. آثار او، چه در عرصهٔ ترجمه و چه در نظم و تألیف، در خدمت پیوند میان دین، علم و جامعه قرار دارند.

بازنویسی و خلاصه:محمد فاضل شوکتی – نویسنده پژوهشگر فرهنگی
________________________________________


منبع: 
گفت‌وگو با ماموستا سید مصطفی محمودیان، انجام‌شده توسط کریم تاران، منتشرشده در وب‌سایت سوزی میحراب.

به زمزیران خوش آمدید؛ سرای اندیشه و پژوهش دربارهٔ سردشت، جایی که تاریخ و فرهنگ این دیار در هر نوشته نفس می‌کشد. دیدگاه و پیشنهاد شما چراغ راه پژوهش ماست؛ با همراهی شما، این سفر فرهنگی روشن و پرثمر خواهد بود.
برچسب‌ها: ماموستا سید مصطفی محمودیان , مصاحبه سوزی میحراب , کریم تاران , بیوگرافی سید مصطفی محمودیان , علمای سردشت , طلاب کردستان , مدارس علوم دینی اهل سنت , حجره‌های سنتی کردستان , آموزش دینی در مهاباد , آثار سید مصطفی محمودیان , شناخت خدا یوسف قرضاوی ترجمه محمودیان , فه‌قی و فه‌قییه‌تی له‌کوردستان , ملا محمد عزیزی برده‌رش , تقوی در فتوی , المنظومة البهیة فی القواعد الفقهیة , آرایش و پیرایش در اسلام , مشکلات علما در کردستان , مدارس دینی کردستان , اتحاد علمای اهل سنت , طریقت نقشبندیه کردستان , وب‌سایت سوزی میحراب , محمدفاضل شوکتی , نویسنده و پژوهشگر فرهنگی , سردشتنامه , کتاب سردشتنامه , وبلاگ سردشتنامه , وبلاگ زمزیران , پژوهشگر تاریخ سردشت , فرهنگ و تاریخ کردستان , ادبیات کردی , هویت محلی سردشت , روستای زمزیران , مشاهیر سردشت , تاریخ شفاهی کردستان , نویسندگان معاصر کرد , فرهنگ بومی آذربایجان غربی , مطالعات مردم‌شناسی سردشت , پژوهش‌های فرهنگی کوردی , توسعه فرهنگی محلی , خاطرات و یادمان‌های سردشت , تاریخ علمای سردشت , محمد فاضل شوکتی سردشت , نویسندگان بومی کردستان ,

موضوعات مرتبط: عالمان دینی سردشت , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


همایش بین المللی علامه بیتوشی در سردشت
یک شنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت 1:47 | بازدید : 125 | نویسنده : محمد فاضل شوکتی | ( نظرات )

همایش بین المللی علامه بیتوشی در سردشت آغاز به کار کرد

 همایش یک روزه و بین المللی بزرگداشت شخصیت علمی و عملی علامه بیتوشی در شهرستان سردشت صبح امروزچهارشنبه آغاز به کار کرد.
 

به گزارش خبرنگار کردپرس، همایش   بین المللی بزرگداشت شخصیت علمی و عملی علامه بیتوشی صبح امروز چهارشنبه با حضور شخصیتهای علمی از اقلیم کردستان عراق، تهران و سنندج در سالن مجتمع فرهنگی و هنری اداره ارشاد و اسلامی سردشت آغاز به کار کرد.

«کاوه حیاک» دبیر این همایش به کردپرس گفت: 40 مقاله به دبیرخانه این همایش ارسال شده است که هفت مقاله از شهرهای اربیل سلیمانیه و کرکوک است.

وی افزود: هیئت داوران  همایش متشکل از دکتر نادر کریمیان، عبدالسلام امامی و آراز محمد صالح از کشور عراق بعد از بررسی این مقاله ها، 15 مقاله برتر از انتخاب کردند.

حیاک در ادامه گفت: در این همایش یک روزه هفت مقاله ارائه می شود و دیگر مقالات  در کتاب مجموعه مقالات همایش چاپ می شود.

 بر اساس برنامه اعلام شده، در این همایش  دکتر شعله طهیری، محمد علی صالح ماموستا(ماموستا قره داغی) از سلیمانیه ، دکترشهباز محسنی ، دکتر عبدالله محمد محمود قره داغی از کرکوک، عدنال عبدالقادر هورامی، محمد  سورانی و محمد زبیر بایزی مقاله های خود را ارائه می دهند.

  دکتر نادر کریمیان، دکتر عبدالسلام امامی   در این همایش  سخنرانی می کنند.

 یکی از عالمان وادبیان خدمتگذار ادبیات عربی و علوم قرآنی علامه بیتوشی می¬باشد که در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری قمری می زیسته اند.

علامه بیتوشی که اسم ونسب ایشان بدین شرح است: شیخ عبدالله بن شیخ حمد بن اسماعیل بن ابراهیم  بن عزالدین الشافعی الکردی آلانی الخانخلی البیتوشی اهل روستای بیتوش (از توابع سردشت کردستان ایران، حدفاصل بین آلان ایران آلان عراق) منسوب است.

بیتوشی ملا عبدالله دانشمندی متبحر، شاعری توانا، نویسنده ای چیره دست، ادیبی بلیغ و امامی بزرگ در علوم اسلامی بوده که آثار و تالیفات بسیار ارزنده و پر ارزشی را به نظم و نثر از خود به یادگار گذاشته است. پدرش ملا محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن عزالدین می باشد.

نقل از خبر گزاری کرد پرس

علامه بیتوشی در حدود سال ۱۱۳۵ (ه.ق) در روستای بیتوش و در خانواده ای که بیشترشان و از جمله پدرش ملا محمد که در روستای بیتوش سمت تدریس داشته و اهل فضل و ادب و دانش بوده، دیده به جهان گشوده است. همچنین ملا محمود برادر بزرگ علامه بیتوشی که به (ملای بزرگ) در منطقه آلان مشهور و معروف می باشد از لحاظ هوش و حافظه کم نظیر بوده است .

او را آلانی خانخلی نیز نامیده‌اند، چون پدر یا اجدادش در خانخل(روستایی در جنوب شرقی بیتوش) می‌زیستند.

علامه بیتوشی دوران کودکی و نوجوانی خویش را در روستای بیتوش بین خانواده و عشیره خویش گذراند و بزرگ شد. وقتی که به سن تمیز رسیده خواندن را نزد پدرش آغاز کرده و نزد پدر، به رسم آن روزگار به یادگیری قرآن، علوم عربی و کتابهایی چون گلستان سعدی پرداخت. بعد از ختم قرآن کریم و کتب متداوله فارسی و نصایح و آداب به آموختن علوم عربی پرداخته و با وجود اینکه پدرش در علوم عقلی و نقلی مقام والایی داشته؛ به هر کس و هرجا علوم زمان وجود داشت، روی می آورد.

 او که بعد از مرگ پدر ۱۵ سال بیش نداشت، جهت آشنایی بیشتر با خارج از آن محیط همراه با برادر بزرگ خود (ملا محمود) تصمیم می گیرند و نزد علامه فهیم و یگانه عصر ملا محمد مشهور به (ابن الحاج) در قریه (سنجوی) از توابع آلان می روند و تا زمانیکه در اصول و فروع علوم پخته می شوند (و آنهم چند سالی طول می کشد) ملازم خدمت آن دانشمند بوده اند. سپس به قریه (ماوران) در منطقه (هه ولیر) رفته، مدتی هم در آنجا اقامت کرده و در خدمت عالم صاحب فضل (مولانا صبغه الله حیدری) کسب فیض نموده اند که در آن هنگام در (ماوران) تدریس می کرده است. بعد از آن به مدارس و جوامع دیگری در پاره ای از شهرهای عراق روی نهاده و تا به نهایت درجه ای که در بین محصلین کردستان در آن زمان معمول بوده رسیده اند و به قول فارغ التحصیل شده اند و آخرالامر در شهر (احساء) اقامت می کنند. ملا محمود در یکی از مدارس آنجا و علامه بیتوشی هم در مدرسه دیگری به تدریس مشغول می شوند .

در سال ۱۱۷۸ (ه . ق) عشق وطن و شوق دیدار اقوام و دوستان موجب می شود که هر دو به مسقط الراس خود یعنی قریه بیتوش باز گردند. ولی متاسفانه به محض رسیدن با چنان رویداد دلخراشی مواجه می شوند که سر از پا نشناسند و آنهم از دست دادن و به رحمت ایزدی پیوستن پدرشان بوده است. فرمانروای آن زمان بیتوش که (یوسف بن شیخه بیگ) بوده و تمام مردم روستا به گرمی از آنها استقبال می نمایند و به دلایلی (ملا محمود) را مجبور می کنند که دیگر دور شدن از بیتوش را از سر بدر کند و در بیتوش ماندگار شود و در مسند پدرش به تدریس بپردازد. ملا محمود هم درخواست مردم بیتوش را می پذیرد، در بیتوش می ماند و تا آخر حیات خویش مدرس و امام جمعه و جماعت آنجا بوده و نوادگان فرهیخته ای را از خود به جای گذاشته است .

اما برای علامه ملا عبدالله ماندن در جائی که برای وصول آرزوهایش مساعد نبوده، او را خوش نیامده؛ لذا تصمیم گرفته که از آنجا رو به بغداد یا بالاتر برود.

گویند بیتوشی چون خواست راهی بغداد شود، تنها دارایی خود را که همان القاموس المحیط بود، فروخت تا هزینۀ راه کند، اما پیش از فروش کتاب آن را سراسر حفظ کرد.

این دومین سفر علامه بیتوشی بوده که زادگاه خویش را ترک نموده و اوائل سال ۱۱۸۰ (ه .ق) به وقوع پیوسته است. ابتدا به خدمت استاد استادان، علامه سرشناس در میان علمای عراق (صبغه الله افندی حیدری) کبیرکه قبلاً نیز در روستای (ماوران) نزد او کسب فیض نموده و درس خوانده، رسید .بعد از آن بقصد هر جائی که خدا مقدر کرده باشد بغداد را ترک نموده و به نزد دوستش (شیخ درویش گوازی عباسی) در بصره رفته و سپس به کویت و سواحل خلیج فارس سفر کرده و به ولایت (احساء) از توابع (هجر در بحرین) رسیده . با (شیخ احمد بن عبدالله انصاری خزرجی احسائی) که بعدها حاکم احساء شده تماس برقرار کرده است. شیخ احمد آن کسی است که بیتوشی منظومه مشهور به (کفایه) را به نام وی تالیف کرده است و در میان ایشان علاقه ای محکم و برادری صادقانه و خالصانه حاصل شده است .

در اواخر سال ۱۱۸۱ باز درد دوری از وطن و آرزوی دیدار با فاملین او را بر آن وا می دارد که به بیتوش باز گردد. مدتی طولانی در بیتوش می ماند. در اواخر شعبان سال ۱۱۸۶ به قریه (هزارمرد) و به زیارت استادش (ابن الحاج) می رود و در آنجا با خط زیبای خود تقریطی به نثر و نظم بر یکی از رسائل استادش می نویسد. در آن هنگام (شیخ معروف نودهی برزنجی) هم در خدمت علامه ابن الحاج مشغول تحصیل بوده و آنجا درس می خوانده است شیخ معروف جوانی ۲۰ ساله و بیتوشی ۵۰ سال از عمر با ارزش خویش را سپری کرده بود. به علت نامی بودن بیتوشی و تعریف های زیادی که از نامبرده به گوش شیخ معروف رسیده و همیشه آرزوی دیدارش را داشته، فرصت را غنیمت دانسته و از استادش (ابن الحاج) اجازه گرفته و تقاضا کرده که علامه بیتوشی تا وقتی در آنجاست در حجره¬ی وی مهمان باشد. استادش نیز درخواست وی را می پذیرد و تا زمانی که بیتوشی در آنجا می ماند به صورت خستگی ناپذیر از آن دریای شعر و ادب و بلاغت به کسب فیض پرداخته است .

در اواخر سال ۱۱۸۸ (ه . ق) برای سومین و آخرین بار بیتوشی کردستان را ترک نموده و به بغداد و از آنجا به بصره رفته است .اوائل سال ۱۱۸۹ وارد بصره شده و در مدرسه (رحمانیه) آنجا به عنوان مدرس تعیین گردید. بعد از فاصله کمی (صادق خان زند) به آنجا لشکرکشی می کند. مدت ۱۶ ماه بصره را در محاصره خود نگاه می دارد و بیتوشی نیز به ناچاری در آن دام محبوس می ماند . بعد از آن و اواخر سال ۱۱۹۰ (ه . ق) بصره را ترک می گوید و به احساء می رود .

در دهه ششم (بین ۵۰ و ۶۰ سالگی) از عمرش دختر (شیخ عبدالقادر) قاضی احساء را به همسری اختیار می کند و از این زن صاحب دخترانی نجیبه و عفیفه ای می شود . از آن تاریخ به بعد در احساء ماندگار و به افاده و افاضه و تحقیق مشغول می شود. یکی از کتاب هایش یعنی (الکفایه) را به نام حاکم احساء (شیخ احمد احسائی) ترتیب و به او تقدیم می کند. بواسطه این عمل حاکم از او استقبال و تکریم فراوان نموده، دنیا به علامه بیتوشی روی می آورد و به وسعت زندگی از لحاظ مادی و ترقی معنوی نائل شده و از طرف حاکم و ادبا و وجها به انعام و اکرام و مقامی رسیده که جز عده ای انگشت شمار بدان مقام در درجه و احترام نرسیده اند. بنابراین حاکم وقت آنطور که لایق شان و مقام بیتوشی بوده او را تکریم نموده و دائما با مال و جاه دست کرمش به سوی او دراز بوده است. او را کمک می کرده و به رعایت مقام علمیش او را زیر سایه چتر کرم و رعایت خود جا داده است .

بیتوشی در سال وفاتش برای زیارت دوست خود (شیخ درویش عباسی) از احساء به بصره آمده و پس از اندک مدتی از وصولش به بصره وفات یافته است. سال وفاتش را ۱۲۱۰ یا ۱۲۱۱ (ه . ق) نوشته اند. در حال غربت دور از اولاد و اقارب و زادگاه خویش و در سن قریب به ۸۰ سال عمر افتخار آفرین، در زبیر و در مقبره (شیخ حسن بصری) به خاک سپرده شده است .

ویژگی ها و قدرت حافظه بیتوشی

 بیتوشی در سخنرانی و بدیهه گویی و اقامه دلیل و حاضر جوابی، از اعاجیب روزگار بوده و در مناظره و مجادله کسی تاب برابری با او نداشته است .

در باره قدرت حافظه او نوشته اند: در اوائل تحصیل، وقتی که با برادرش ملا محمود تصمیم به مسافرت به بغداد را می گیرند چیزی برای خرج سفر نداشته اند و دارائی آنان منحصر به دو کتاب بوده است : ۱- قاموس المحیط فیروز آبادی در لغت ۲- تحفه المحتاج شیخ ابن حجر هیتمی مکی در فقه. در ظرف چند شبانه روزی ملا محمود تحفه را و ملا عبدالله قاموس را حفظ کرده، پس از آن کتاب ها را به فروش رسانیده و از بهای آن ها خرج راه خود را تامین نموده اند و بعد از به مقصد رسیدن هر کس کتاب حفظ شده را با خط مبارکشان بدون کم و کاست نوشته اند .

شعر و شاعری بیتوشی

بَیْتوشی، عبدالله بن محمد، ادیب شافعی مذهب و شاعر سدۀ ۱۲ق/۱۸م که به ۳ زبان عربی، فارسی و کردی شعر می‌سرود.

وی از نوجوانی به شعر علاقه‌مند بود و از آنجا که به تصوف نیز گرایش داشت، گاه در اشعارش، خود را درویش خطاب کرده است. گویند وی در جوانی کتاب الکافی فی علمی العروض و القوافی را سرود تا قریحۀ شعری خود را در بوتۀ آزمایش گذارد.

بیتوشی ضمن اشعار مربوط به مواضع و مسائل علمی در سایر زمینه ها از قبیل: مدح ،عشق ، توصیف، رثاء ، عتاب و گله ، شوخی و مطایبه دست داشته و قصاید و غزل و قطعات و دو بیتی های زیادی سروده که متاسفانه قسمت زیادی از آن ها از بین رفته است .

بیتوشی در لغت عرب قاموس متحرکی بوده است. در ادبیات عرب و اصطلاحات ادبی اگر او را متنبی عصر و حریری زمان خود بدانیم ، چیزی به گزافه نگفته ایم. تا کسی مراسلات و نوشته های او را ندیده باشد ، مشکل است با ما در این مقوله هم آواز و هم عقیده شود .

از خصوصیات شعری وی می‌توان به کارگیری صنایع شعری چون: استعاره، جناس، تضمین، توریه، تشبیه و نیز استفاده از مضامین بدیع اشاره کرد. وی در مجون نیز دستی داشت. اسلوب شعر وی چون شاعران کهن، با گریه بر اطلال و دمن آغاز می‌شود.  از اشعار وی می‌توان به قصیدۀ مشهور او در وصف زادگاهش، و قصیده‌ای دیگر در اشتیاق و یاد بغداد اشاره کرد.

بیتوشی بیشترین اشعار مدحیۀ خود را به حاکم احساء تقدیم کرده است. این اشعار گاه با مناسبتهایی نیز همراه بوده است؛ مثلاً قصیده‌ای در ۳۸ بیت به مناسبت عید فطر و قطعه‌ای در ۱۵بیت به مناسبت سفر حاکم به بادیه حاکم احساء نیز که خود ادیب و شاعر بود، گاه بیتوشی را با اشعاری پاسخ داده، و او را ستوده است.

از دیگر کسانی که بیتوشی مدح کرده است، می‌توان به سعدون‌بن‌عرعر، حاکم قبلی احساء، سلیمان‌بک‌شاوی حمیری، احمدبن‌محمدبن رزق و احمدبن درویش کوازی عباسی  اشاره کرد.  همچنین بیتوشی در قصیده‌ای سُداسی، در بحر کامل ـ که خودش شامل ۱۷ قصیده و ۱۱ قطعه می‌شود ـ استادش ابن‌حاج را مخاطب قرار داده، و او را ستوده است.

نکتۀ مهم در احوال بیتوشی آن است که وی به‌رغم گرایش به زبان عربی و اقامت طولانی در سرزمینهای عرب‌نشین، هیچ‌گاه از زبان فارسی روبرنتافت. مضمون تنها بیت کردی نقل شده از او نشان می‌دهد که آثار شاعران بزرگ ایران را می‌خوانده، و می‌کوشیده است به این زبان نیز شعر بسیراید.

ئه گه ر له ش دووره لیت، گیان هه ر له ویبه

سر و سارده له شم، تووشه به بی تووش،

ده لین دژواره چاو سوما له ده س دا

به وه رازیم که (بیتووشی )م نه بی تووش.

 از جمله اشعار فارسی وی می‌توان به قصیدۀ ۱۳ بیتی او به مناسبت تولد یوسف‌بن‌شیخه‌بک در ۱۱۵۵ق/۱۷۴۲م اشاره کرد. علاوه براین، ۶ دو بیتی و ۵تک بیت از شعر فارسی وی در منابع ذکر شده است. حتی برخی از بزرگان معانی بعضی از اشعار عربی وی را برگرفته از اشعار فارسی می‌دانند.

نثر عربی بیتوشی، بنا به سنت آن روزگار، سخت متصنع، و به همین سبب، مورد توجه بود. مکتوبات وی از رسائل گرفته تا تقاریظ، منظومه‌ها و شروح، همه از شهرتی خاص برخوردار است. از رسائل وی می‌توان به «الرساله العراقیه» خطاب به عبدالله‌بن‌صبغه الله‌حیدری ماورانی اشاره کرد که در ۱۱۹۷ق/۱۷۸۳م نوشته است. از دیگر رسائل قابل ذکر وی، نامۀ او به سلیمان‌بک‌شاوی، از صاحب منصبان بزرگ بغداد است که در آن برای نجات بصره از او یاری طلبیده است. نامۀ دیگری از او خطاب به ابن‌حاج و نیز عبیدالله‌افندی حیدری است.

مستندات و خلاصه آثار علامه بیتوشی

 بیتوشی دارای ۲۲ اثر و منظومه های زیادی در باب تعداد حروف معانی از احادی و خماسی می باشد که قسمتی از آن ها به چاپ رسیده و قسمتی هم همچنان باقی اند. بیتوشی در سخنرانی و بدیهه گویی و اقامه دلیل و حاضر جوابی، از اعاجیب روزگار بوده و در مناظره و مجادله کسی تاب برابری با او نداشته است . بیتوشی در لغت عرب قاموس متحرکی بوده است. در ادبیات عرب و اصطلاحات ادبی اگر او را متنبی عصر و حریری زمان خود بدانیم، چیزی به گزافه نگفته ایم همچنین وی دارای حافظه ای خارق العاده ای بوده است.

بیتوشی قصیده ای را خطاب به استادش (ابن الحاج) سروده است که می توان از آن ۱۶ قصیده دیگر و یازده قطعه با بحور و اوازن مختلف استخراج کرد.

آثار و تألیفات

جامع‌ترین اثر دربارۀ وی، کتابی است به نام البیتوشی که محمدخان در ۳۰۱صفحه نگاشته است.

منابع وی یا نسخه‌های متعددی از آثار بیتوشی است که وی در اختیار داشته ویا یادداشتهای خود بیتوشی است که وی دربارۀ زندگی، سفرها، دوستان و یا سال تألیف آثارش بر حاشیۀ نسخه‌هایش نوشته است.

منابع فارسی نیز از وی غفلت نکرده‌اند و از او به عنوان «پارسی‌گوی کرد» یاد کرده، و شرح‌حالی از وی آورده‌اند.

۱ـ الکافی (منظومه‌ای در عروضی و قوافی ـ۳۲۷ بیت ـ سال ۱۱۳۸ خورشیدی نوشته شده)

۲ ـ الوافی بحل الکافی (شرحی است بر الکافی)

۳ ـ تحف الخلان لاشحاذالاذهان

۴ ـ حدیقه السرائر فی نظم الکبائر (سال ۱۱۴۹ خورشیدی به نظم در آمده ـ ۷۲۹بیت)

۵ ـ طریقه البصائر الی حدیقه السرائر (شرح منظومه حدیقه السرائر ـ ۱۱۵۴خورشیدی)

۶ ـ المکفرات لکل ذنب سابق و آت، منظومه‌ای در ۴۹ بیت که آن را در احساء در ۱۱۹۴ق به نظم کشید.

۷ ـ المبشرات شرح مکفرات

۸ ـ کفایه المعانی فی نظم حروف المعانی (منظومه‌ای در حروف معانی ـ ۶۷۲بیت – ۱۱۵۱ خورشیدی نوشته شده، سال ۱۲۸۹ در استامبول چاپ شده)

۹ ـ الحفایه بشرح الکفایه (شرح برمنظومه کفایه المعانی فی نظم حروف المعانی)

۱۰ ـ صرف العنایه بکشف الکفایه (مختصری از شرح الکفایه – ۱۹۲۲ در شهربصره به چاپ رسیده)

۱۱ ـ حواشی مدون بر شرح فاکهی (علم نحو ـ ۵۴۵ صفحه ـ ۱۱۶۸ خورشیدی تألیف شده است)

۱۲ ـ حواشی مدون بر کتاب البهجه المرضیه شرح الالفیه در صرف و نحو

۱۳ ـ منظومه‌ای در بیان افعالی که هم لازم و هم متعدی استعمال می‌شوند (۵۵ بیت)

۱۴ ـ شرحی بر منظومه فوق

۱۵ ـ منظومه‌ای در بیان افعالی که هم واوی و هم یایی بکار می‌روند (۷۷ بیت)

۱۶ ـ شرحی بر منظومه فوق

۱۷ ـ منظومه‌ای در بیان مثلثات افعال و اسماء

۱۸ ـ شرحی بر منظومه مثلثات افعال و اسماء

۱۹ ـ الموائد المبسوطه فی الفوائدالملقوطه (۱۵۰ بیت)

۲۰ ـ منظومه‌ای در بیان مؤنثات سماعی (۳۵ بیت)

۲۱ ـ منظومه‌ای در بیان مصادر شاده

۲۲ ـ منظومه‌ای در بیان خصایص حضرت رسول (ص)

     پ
به زمزیران خوش آمدید؛ سرای اندیشه و پژوهش دربارهٔ سردشت، جایی که تاریخ و فرهنگ این دیار در هر نوشته نفس می‌کشد. دیدگاه و پیشنهاد شما چراغ راه پژوهش ماست؛ با همراهی شما، این سفر فرهنگی روشن و پرثمر خواهد بود.


|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


بازخوانی روایت قیام ملاخلیل در رد فرمان کشف حجاب رضا شاه
یک شنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت 1:24 | بازدید : 182 | نویسنده : محمد فاضل شوکتی | ( نظرات )

بازخوانی روایت قیام ملاخلیل در رد فرمان کشف حجاب رضا شاه

یاد آوری قیام ملا خلیل برای حفظ حجاب و عفت زنان و مردان کُرد در مقابل فرمان کشف حجاب رضاخانی در شرایطی که هویت اصیل کُردی تحت شدیدترین هجمه ها قرار دارد از ضروریات است. مکریان؛ ۱۷ دی ماه سالروز فرمان ننگین رضاخان قلدر مسلک پهلوی برای کشف حجاب اجباری زنان ایرانی در سال ۱۳۱۴ […]

یاد آوری قیام ملا خلیل برای حفظ حجاب و عفت زنان و مردان کُرد در مقابل فرمان کشف حجاب رضاخانی در شرایطی که هویت اصیل کُردی تحت شدیدترین هجمه ها قرار دارد از ضروریات است.
مکریان؛ ۱۷ دی ماه سالروز فرمان ننگین رضاخان قلدر مسلک پهلوی برای کشف حجاب اجباری زنان ایرانی در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی است.
فرمانی که با نافرمانی مدنی و تمرد اکثریت مردم ایران علی الخصوص اقوام اصیلی چون کُردها روبه رو شد.
رضاخان که محصول سياسي جريان روشنفکری لائيک و اميدوار به غرب در ايران بود، در سفری به ترکیه که تنها سفر خارجی وی هم محسوب می شود تحت تاثیر روش های غربگرایانه و به اصطلاح تجدد خواهانه اتاتورک قرار گرفت و به محض بازگشت از این کشور با حمايت سياست خارجي و در چارچوب دخالت‌هاي مستقيم انگليس در امور داخلي  کشور و همچنين به توصيه مشتی از روشنفکران غربگرا، حجاب را به عنوان مهم‌ترين مانع بر سر راه ورود زنان به کاروان تمدن بشری عنوان کرد.
تمایل رضا خان به کشف حجاب زنان در بی توجهی به خواست علما در اعتراض به سفر شاه  و ملکه بی حجاب افغانستان به ایران نمود عینی یافت و پس از آن، با تمامی ‌توان کوشيد تا به هر قيمت شده حجاب را از سر زن ايرانی بردارد. وی که تفکر نظامي‌گری و قلدر مابانه ای داشت، راه‌حل فيزيکی را برگزيد و از طريق امنيه‌های خود، در تمامی‌ شهرها برای تحقق اين هدف کوشيد و به تمام معنا فاجعه آفريد. اين اقدام که در برخورد مستقيم با يک سنت شرعی عميق و ريشه‌دار بود، کينه مردم را نسبت به پهلوی برانگيخت. شاید توده‌های مردم از نفوذ سياست خارجی سر درنمی‌آوردند، اما همه آنان خصوصاً علمای دینی درک می‌کردند که رضاخان به دنبال بر باد دادن سنن شرعی آنهاست.
رضا شاه در روز هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ که برای اعطای گواهينامه فارغ‌التحصيلان به دانشسرای عالي رفته بود، در حالی كه ملكه ايران و دختر بزرگش بدون حجاب بودند و لباس‌های اروپايی به تن كرده بودند، طی نطقی از كشف حجاب و پيشرفت زنان سخن گفت: «… شما زنها بايد اين روز را كه روز سعادت و موفقيت شماست روز بزرگی بدانيد و از فرصتی كه بدست آورد‌ه‌ايد براي خدمت به كشور خود از آن استفاده كنيد… شما خواهران و دختران من حالا كه داخل جامعه شده‌ايد و برای پيشرفت خود و كشورتان اين قدم را برداشته‌ايد بايد بفهميد كه وظيفه شما اين است كه برای كشور خودتان كار كنيد، سعادت آينده در دست شماست».
بدين سان از فردای آن روز، بر سر كردن چادر در خيابان‌های تهران و دیگر شهرها ممنوع شد و دولت و ساير دستگاههای اجرائی در كشور موظف گرديدند برای پيشبرد اين طرح در ولايات مختلف بكوشند. به همين منظور از اقدامات تبليغاتی و انتظامی در حد وسيعی بهره‌گيری شد و حتی مسئولين در بسياری از موارد، كاربرد قوه قهريه را نيز در اولويت قرار دادند.
آموزگاران و دختران دانش‌آموز از داشتن حجاب ممنوع شدند و افسران ارتش با زنانی كه حجاب داشتند راه نمی‌رفتند. در اتوبوس زنان با حجاب را راه نمی‌دادند و در معابر پاسبان‌ها از اهانت و كتك‌زدن به زن‌هايی كه چادر داشتند با نهايت بی‌پروايی و بی‌رحمي فرو گذار نمي‌كردند. حتی بعضی از مأموران بخصوص در شهرها و دهات زن‌هايی را كه پارچه روی سر انداخته بودند، اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها كشيده و پاره پاره مي‌كردند و اگر زن فرار می‌كرد او را تا توی خانه‌اش تعقيب می‌كردند و به اين هم اكتفا نكرده اتاق زن‌ها و صندوق لباس آنها را تفتيش كرده، اگر چادر از هر قبيل می‌ديدند پاره پاره می‌كردند يا به غنيمت می‌بردند.
در این میان و از منطقه مُکریان روحانی متنفذ و صاحب احترامی در بین عشایر منگور به نام « ملا خلیل گوره میر » علیه دستور کشف حجاب و یکسان شدن لباس از سوی «رضاخان میرپنج» قیام کرد.
این روحانی کُرد که شناخت دقیقی نسبت به سنن و عقاید ریشه دار مردم منطقه داشت به خوبی می دانست عفت و حیا از بارزترین خصلت های زنان کُرد به شمار می رود و لباس زنان و مردان کُرد از معدود پوشش هایی است که هم راستا با اعتقاد راسخ کُردهای مسلمان کاملاً با قالب اسلوب و قواعد شرعی حجاب در دین مبین اسلام همخوانی دارد.

طبل و دولنگ پهلوی!
روایت های مختلفی از چرایی و چگونگی قیام ملا خلیل در اسناد و کتب تاریخی بیان شده است. برخی، قیام ملا خلیل را یک جنبش ناسیونالیستی برای خفظ فرهنگ و لباس کُردی دانسته و برخی دیگر آن را یک حرکت اسلامی بر می شمارند.
غنی بلوریان یکی از شخصیت های سیاسی تاریخ معاصر کُرد در صفحات ۲۷ و ۲۸ کتاب خاطراتش از زبان یکی از نوکران خانه ی پدری اش آورده است:
در سال ۱۹۲۷«ملا خلیل گورمه ری» علیه دولت رضا شاه قیام کرد. رضا شاه به تقلید از «کمال آتاتورک» فرمانی صادر کرده بود که همه ساکنین ایران « کت و شلوار» اروپایی به تن کنند و کلاه پهلوی بر سر بگذارند، که در منطقه ما به «طبل و دولنگ پهلوی» مشهور بود. کلاه پهلوی شبیه کلاه کنونی پلیس فرانسه بود، ملا خلیل که یکی از روحانیون با نفوذ عشیره منگور بود، تسلیم این فرمان نشد و علیه آن قیام کرد.
ارتش ایران بر ملا خلیل یورش برد، ولی چون پیروزی به دست نیاورد، رضا شاه مجبور شد در برابر خواست ملا خلیل عقب نشینی نماید و مردم روستاهای کُردستان از پوشیدن طبل و دولنگ پهلوی نجات یابند و جیره و مواجب برای ملا خلیل و چند رئیس عشیره منگور تعیین کنند. آن سال هنوز در مهاباد و منطقه منگور به سال ملا خلیل مشهور است و هر کودکی در آن سال در مهاباد از مادر متولد شده نام خلیل بر او نهاده اند.
فرمان رضا شاه در شهرها همچنان جاری بود، حکومت در آن زمان برای گرفتن مالیات از فروش تولیدات روستائیان در چهار سوی شهر مهاباد «راه دارخانه» تاسیس کرده بود و {از مردم} مالیات می گرفت، در هر یک از این پست های راه دارخانه یک نفر پلیس قیچی به دست نیز حضور داشت. هر کس با شلوار کُردی وارد شهر می شد، این پلیس خشتک شلوار کُردی اش را می برید و شلوار را تبدیل به دامن می کرد. به همین دلیل وقتی که ارباب یا یکی از اهالی روستا به مهاباد می آمدند، طبل و دو لنگ پهلوی را نیز به خورجین الاغ خود آویزان می کردند و در نزدیکی شهر طبل بر سر می نهادند و دولنگ را نیز به پا می کردند.
بلوریان یکی از سران حزب دمکرات به شمار می رود اما در نیمه راه گرایشات چپی پیدا می کند و به عضویت حزب توده در می آید با تکیه بر تفکراتش در مورد تاثیر فرمان کشف حجاب بر زنان کُرد در روایتی ناقص و تحریف شده و بدون اشاره به بی حرمتی امنیه ها به زنان کُرد تنها به این جمله بسنده می کند که: « در همان زمان بود که چادر در بین زنان از مُد افتاد!».

جهاد در راه حفظ حجاب
فریدون حکیم زاده در کتاب سردشت در آینه اسناد تاریخی، شورش ملا خلیل را این گونه بازگو نموده است :
«غایله ی ملاخلیل در اثر تمرد از پوشیدن لباس متحدالشکل و به سرنهادن اصلاح آن زمان کلاه پهلوی برپا گردیده بود. رضاخان دستور کشف حجاب و ممنوعیت لباس کردی و برسر گذاشتن کلاه را صادر کرده بود. در این شرایط مرحوم ملا خلیل که مفتی و پیشوای مذهبی منطقه سردشت و به خصوص ایل منگور بود به تنهایی به مقابله برخاست و این عمل را حرام اعلام نموده و اعلام جهاد کرد. در اندک مدتی چند هزار تن از مردان دلاور کرد به دور شمع وجودش حلقه زدند.
مرحوم عبدالعزیز مفتی در هشتم شعبان ۱۳۰۷ ه.ش از تهران عازم مهاباد و بوکان شد و به شور و مشورت پرداختند اما نیروهای ملا خلیل اقدام نظامی را شروع کرده و شهر مهاباد را محاصره کردند. جهاد گران، توانستند چند تن از نظامیان از جمله فرمانده نظامی به نام سروان اسماعیل قلعه بیگی را در جنگ نابود کنند.
نمایندگان اعزامی مجلس شورای ملی به مقابله روانی با موضوع پرداختند. چند تن از شیوخ و علمای مورد احترام را برای جلوگیری از گسترش قیام وادار کردند که لباس روحانیت و مشایخی و کردی را از تن در آورده و کت و شلوار و کراوات پوشیده و کلاه پهلوی بر سر نهند.
با مشاهده این اوضاع چند تن از مشایخ و روحانیون از عمل خود نادم گشته مطیع شدند اما بر گرداگرد ملاخلیل همچنان عده ای از مردان جهادگر با تفنگ های کهنه و حتی خنجر و چوب دستی آماده جهاد بودند و جالب اینکه در کنار این امرا و فرماندهان ارتش ایران علیه ملاخلیل نیروهای روسی نیز به فرماندهی تاتاریوف نامی شرکت داشتند.
در ۱۰/۲/۱۳۰۸ آخرین اخبار به ملاخلیل و جهاد گران توسط هواپیمای نظامی در منطقه پخش شده و آنها را دعوت به تسلیم کردند ، اما کسی وقعی ننهاد.
نیروهای نظامی بمباران منطقه را شروع کردند و ملاخلیل مجبور شد با عبور از پل مرزی قلاتاسیان به خاک عراق مهاجرت کند . پس از سرکوب این قیام رضاخان از ملاخلیل دلجویی کرده و با سران سپاه ، ایشان پس از مدتی مهاجرت به خاک ایران بازگشته و تا پایان عمر با عزت و شرافت زندگی کردند».

شهدای مدافع عفاف و هویت
یکی دیگر از منابعی که می توان در این باره به آن استناد کرد گزارشات کنسولگری های خارجی در منطقه و خصوصاً نامه نگاری های کنسول بریتانیا در تبریز است.
مقامات این کنسولگری در چندید گزارش به تحرکات روحانیون کُرد علیه فرمان رضا شاه اشاره می کنند و از شهادت دهها نفر از یاران ملا خلیل در مقابله با فرمان کشف حجاب رضا شاه و در درگیری با نیروهای ارتش پهلوی خبر می دهند.
“فرین” کفیل سرکنسول بریتانیا در تبریز در خصوص قیام ملا خلیل این گونه گزارش می دهد:  حسنعلی خان آصف، کارمند ایرانی کنسولگری تبریز، در نامه‌ای به تاریخ ۱۴ ژانویه ۱۹۲۹ که دیروز به دست من رسید، می‌نویسد: «کردستان تقریباً ناآرام است. مقامات نظامی با استفاده از اتومبیل‌های شخصی نیروهای خود را روانه ساوجبلاغ کرده‌اند. می‌گویند در سردشت و مناطق مجاور آن کُردها علیه خلع‌سلاح، تغییر کلاه و سربازگیری سر به شورش برداشته‌اند. نیروهای کمکی دارند وارد تبریز می‌شوند تا از آنجا به طرف ساوجبلاغ حرکت کنند.
از یک تاجر شنیده‌ام که در ۸ یا ۹ ژانویه ملا حلیف[خلیل]، یکی از شیوخ کُرد، به ساوجبلاغ حمله کرد، ولی با ۳۵ کشته و ۱۰۰ مجروح مجبور به عقب‌نشینی شد، در حالی که از نیروهای ایرانی فقط ۱ افسر کشته و سه سرباز مجروح شدند.
روز گذشته از سرگرد وودوارد، وابسته نظامی بریتانیا در تهران، اطلاع یافتم که بر اساس اخبار تلگرافی واصله، نیروهای ارتش ایران در درگیری‌های نزدیک سردشت شکست خورده‌اند».
در ۱۶ مارس ۱۹۲۹ او می‌افزاید: «احتراماً عطف به گزارش شماره ۳۹ مورخ ۲۵ ژانویه ۱۹۲۹ در ارتباط با شورش در کُردستان، به اطلاع می‌رساند که  حسنعلی خان آصف، کارمند ایرانی کنسولگری تبریز، در نامه مورخ ۲۱ فوریه ۱۹۲۹ خود، که به دلیل بدی وضعیت جاده تهران و تبریز دیروز به دست من رسید، نوشته است که کُردهای منگور که در نزدیکی ساوجبلاغ (مهاباد) زندگی می‌کنند در ماه ژانویه به این شهر حمله کردند و همزمان سایر کردها نیروهای ایرانی مستقر در سردشت را محاصره کرده‌ا‌ند.
در ساوجبلاغ، کُردهای منگور پس از دادن ۴۰ کشته از جمله پسر رئیس منگورها، حمزه آقا، مجبور به عقب‌نشینی شدند. سپس نیروهای کمکی به سردشت اعزام شدند و با کشتن ۹۰ تن از شورشیان از جمله ۵ تن از رؤسای آنها، نیروهای ایرانی را از محاصره درآوردند و کُردها را به عقب راندند. پس از این کُردها تسلیم شدند و گزارش‌ها حاکی از آن است که اوضاع در هر دو شهر ساوجبلاغ و سردشت کاملاً آرام است. با این حال، امیرلشکر آذربایجان به همراه ۴۰۰۰ سرباز ارتش در آن منطقه باقی خواهد ماند.
بنابر اطلاعات مندرج در این گزارش، کردهای منگور ساکن در نزدیکی ساوجبلاغ این شورش را آغاز کردند و زمان حمله خود را مقارن با ماه‌های سخت زمستان قرار دادند تا آنطور که پیش‌بینی می‌کردند پیشروی نیروهای دولتی را با دشواری مواجه سازند. با این حال، عملکرد سریع و فعال نیروهای دولتی منجر به شکست کامل کردها شد…
شنیده‌ام که چندین آشوبگر، که عمدتاً ملا هستند، در این ناآرامی دست داشته‌اند.

تحریف هویت اصیل کُردی
در روزگاری که شبکه های اجتماعی و ماهواره ای به شدت در حال تبلیغ سبک زدگی غربی هستند و الگوها و شخصیت های غریبه برای جوانان ما بیشتر از پدران و ماردانشان آشنا هستند. در شرایطی که روزانه صدها و هزاران عکس از دختران و زنان کُرد در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام توسط نامحرمان لایک می خورند و هویت کُردی تحریف شده ای از سوی از رسانه هایی که فقط زبانشان کُردیست تبلیغ می شود. یاد آوری قیام ملا خلیل برای حفظ حجاب و عفت زنان و مردان کُرد خالی از لطف نبوده از ضروریات است. زیرا جوان تحت تاثیر ماهواره ها باید بدانند حفظ حجاب یکی از دغدغه های اصلی مردمان کُرد این دیار بوده و اگر امروز کسانی با بهره گیری از غفلت دستگاههای متولی فرهنگ به تبلیغ هویت کُردی خالی از روح متعالی دین و حجاب به عنوان یکی از مظاهر آن می پردازند در حقیقت هیچ شناختی از کُردها نداشته و ندارند و تنها در راستای اهداف سیاسی و اقتصادی دشمنان این آب و خاک گام برمی دارند.

رسول گلباخی
منابع:
۱ـ مهدي صلاح، كشف حجاب، زمينه‌ها، پيامدها و واكنش‌ها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ۱۳۸۴، ص ۱۱۸٫
۲ـ حكايت كشف حجاب، تهاجم فرهنگي غرب و كشف حجاب، تهران، موسسه فرهنگي قدر ولايت، ۱۳۷۸، ص ۲۵٫
۳- ج‍ن‍ب‍ش‌حقوق زن‍ان‌در ای‍ران‌ از طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ ت‍ا ان‍ق‍لاب‌۵۷/ ال‍ی‍ز س‍ان‍اس‍اری‍ان‌؛ مترجم نوشین احمدی‌خراسانی. ت‍ه‍ران‌،اخ‍ت‍ران‌، ۱۳۸۴،ص۱۰۰ تا ۱۰۳
۴- ئاله کوک، خاطرات غنی بلوریان، موسسه رسا، چاپ سوم ۱۳۹۴، ص ۲۷٫
۵- خبرگزاری کردپرس، قیام ملا خلیل در مهاباد؛ قیام حیا و غیرت، محمد امین کریمی فر.
۶-پایگاه خبری مکریان، آشنایی با ملا خلیل گوره مه ری، جلال ابراهیمی
۷- سردشت در آینه اسناد تاریخی، فریدون حکیم زاده، نشر رهرو مهاباد، ۱۳۸۳٫

منبع : پایگاه خبری مکریان

به زمزیران خوش آمدید؛ سرای اندیشه و پژوهش دربارهٔ سردشت، جایی که تاریخ و فرهنگ این دیار در هر نوشته نفس می‌کشد. دیدگاه و پیشنهاد شما چراغ راه پژوهش ماست؛ با همراهی شما، این سفر فرهنگی روشن و پرثمر خواهد بود.


|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


فراز هائي از زندگاني معلم دلسوز ماموستا احمد مولاني سردشتي(دارساويني)
سه شنبه 21 ارديبهشت 1399 ساعت 18:54 | بازدید : 486 | نویسنده : محمد فاضل شوکتی | ( نظرات )

فرازهایی از زندگانی معلم دلسوز، ماموستا احمد مولانی سردشتی (دارساوینی)


من علّمنی حرفاً فقد صیّرنی عبداً
به مناسبت روز معلم در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۵، به دوران گذشته خود نگاهی انداختم و به یاد معلمان دلسوزی افتادم که شمع وجود خود را در راه تعلیم و تعلم دانش‌آموزان این خطه فروزان ساختند و جوانی خویش را در کلاس‌های درس صرف نمودند. لذا به پاس این‌همه عشق‌ورزی و خدمت، اینجانب که در دوران دبیرستان افتخار شاگردی این استاد بزرگ را در دروس علوم عربی، منطق و فلسفه داشته‌ام، یادی از این استاد بزرگوار می‌نمایم. این نوشته را به روح پرفتوح و پاک شادروان ماموستا احمد مولانی و فرزندان و شاگردان ایشان که امروزه معلمان و مسئولان سردشت هستند، تقدیم می‌دارم.
محمد فاضل شوکتی – پیرانشهر، اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۵

از دل نرود آن‌که از دیده برفت
احمد مولانی، فرزند مولان و خانمه، در تاریخ ۲/۸/۱۳۱۰ در روستای سوتو از توابع بخش نمشیر شهرستان بانه دیده به جهان گشود. مرحوم استاد مولانی در طول زندگی دو بار ازدواج نمود؛ بار اول در تاریخ ۲/۳/۱۳۳۶ با بانو کافیه حسنی (از روستای سوتو – بانه) و بار دوم در تاریخ ۱/۱/۱۳۴۶ با بانو زینب بایزیدی (شموله‌ای). ثمره این دو ازدواج فرزندانی به نام‌های: طیبه، سعدی، هادی، ابوبکر، ثریا، کلثوم، عبدالرحمن، محمد، پرویز و حمیرا می‌باشند.
سرانجام استاد در تاریخ ۵/۱۰/۱۳۷۰ در شهر سردشت، شهری که به آن عشق می‌ورزید و دوران پربار زندگی خویش را در آن سپری کرده بود، به علت بیماری سرطان پروستات که سال‌های واپسین عمرش را درگیر ساخته بود، دار فانی را وداع گفت. روحش شاد و روانش قرین آمرزش و مغفرت الهی باد.


زندگینامه استاد احمد مولانی به اختصار:
در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی، در خانواده‌ای کشاورز، با فضیلت و نیک‌نهاد در روستای حوزه هفت نمشیر بانه، کودکی چشم به جهان گشود. طبق سنت مرسوم آن دوران، او را بر پشت غربال خواباندند؛ نمادی از فقر و محرومیت، اما در عین حال ریشه‌دار در سنت و عشق به کشاورزی. پدرش مولان و مادرش خانمه، با بوسه بر گونه‌های گردویی او، مهر و محبت خود را نثارش کردند و در مراسم نام‌گذاری، نام «احمد» را که از زیباترین نام‌هاست، برایش برگزیدند.
دوران کودکی‌اش در همان روستا، به سادگی و پاکی سپری شد. در هفت‌سالگی (۱۳۲۵)، بنا به توصیه پدر، قرآن کریم را نزد عموزاده‌اش حاج ملا حسین حسنی آموخت و سپس مقدماتی از علم صرف و نحو را فرا گرفت. در ادامه، مسیر فراگیری علوم اسلامی را پیش گرفت و به جمع طالبان علم پیوست؛ کسانی که با مشقت بسیار به دنبال فراگیری علوم دینی بودند و در غربت خانه‌ها را می‌کوبیدند تا جیره‌ای از مؤمنان بگیرند.
پس از دو سال تحصیل در روستای سوتو، به یکی از روستاهای مکریان کوچ کرد و به روستای زنبیل – یکی از روستاهای بوکان که به روستای سِیدان نیز مشهور است – رفت. در آن زمان، ملا سید عبدالله سوتویی که از علمای برجسته کردستان و امام جمعه سابق سقز بود، در آن روستا اقامت داشت و تدریس می‌کرد. استاد مولانی برای ادامه تحصیل به روستاهای ترجان در بوکان و بوبکتان در منطقه سقز رفت. هم‌زمان پدرش حاج مولان در سال ۱۳۳۱ از روستای سوتو به روستای بیکش بانه مهاجرت کرد و سال بعد، یعنی ۱۳۳۲، روستای دارساوین – که آن زمان ویرانه‌ای بیش نبود – را آباد کرد و به آنجا کوچ نمود.
فقه‌احمد، آن طلبه جوان، با شور و اشتیاق به تحصیل ادامه داد. اما او به هر استاد و هر مکان قانع نبود. به همین دلیل به مناطق زیادی، از جمله کشور عراق، سفر کرد. در آنجا، در محضر اساتید بزرگ علوم دینی آموخت و دانش اندوخت. اغلب اساتید او را به خاطر فرزانگی و درایت ستایش می‌کردند و برای سایر شاگردان مثال می‌زدند.
ماموستا مولانی حدود دو سال در عراق به تحصیل مشغول بود. در آن دوران، به دلیل قطع روابط سیاسی میان ایران و عراق، خانواده‌اش از او بی‌اطلاع بودند و تصور می‌کردند که یا زندانی شده یا از دنیا رفته است. پس از دو سال، به ایران بازگشت و نزد عالم روستای بَلكه، ملا محمود، به تحصیل ادامه داد. سپس به روستاهای پسوی، ماسوی و لاهیجان پیرانشهر رفت و از محضر ماموستا عبدالله بهره‌مند شد. این اقامت‌ها مجموعاً حدود دو سال به طول انجامید.
در ادامه، روح کنجکاو و جستجوگرش، او را به منطقه سردشت – روستای سیسیر – کشاند. روستایی که علما و اساتید بزرگی چون ملا کریم فدایی، ملا عبدالرحمن سیسری، و ماموستا ابراهیم اسماعیل‌زاده را پرورانده بود. استاد مولانی حدود یک‌سال‌ونیم در محضر ماموستا ابراهیم اسماعیل‌زاده شاگردی کرد. همچنین در روستاهای هندآباد، لیلانه و سارتکه، به فراگیری علم بلاغه، اصول حکمت، تفسیر و شرح حدیث پرداخت. اساتید وی در این زمینه‌ها، افرادی چون ملا سید سلام سلامی در روستای نلاس و ماموستا ملا عبدالله محمدی در روستای قره‌قصاب نقده بودند.
سرانجام در سال ۱۳۳۹، در شهرستان مهاباد، گواهی افتاء و اجتهاد را از محضر ماموستا حسین مجدی، از علمای برجسته آن دوران، دریافت کرد. از آن پس، به عنوان شخصیتی فعال در حوزه‌های دینی، فرهنگی و اجتماعی ایفای نقش نمود. مدتی به‌عنوان امام جمعه و جماعت در روستای دارساوین خدمت کرد. در سال ۱۳۴۰، به عنوان سردفتر ازدواج دارساوین منصوب شد و در سال ۱۳۴۱ به استخدام اداره آموزش و پرورش سردشت درآمد. از سال ۱۳۴۷، به عنوان معلمی دلسوز در مدارس این شهر مشغول به تدریس شد. در سال ۱۳۴۹، به دلیل افشای مفاسد ساواک و عدم همکاری با آن، به همراه جمعی از معلمان سردشتی، به شهر قزوین تبعید گردید.
در مدت اقامت در قزوین، به‌صورت متفرقه دیپلم گرفت و در کنکور سراسری شرکت نمود. در رشته ادبیات عرب دانشگاه اصفهان پذیرفته شد و علی‌رغم دشواری‌های فراوان – از جمله داشتن فرزندان زیاد و مشکلات مالی – تحصیل خود را ادامه داد. خود می‌گفت: «شب‌ها پس از خوابیدن فرزندان، مطالعه‌ام را تا نیمه‌شب ادامه می‌دادم.» تلاش، هوش و پشتکار او منجر به دریافت لوح تقدیر از وزیر آموزش عالی وقت شد.
سرانجام در تاریخ ۹/۶/۱۳۵۵ موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشته زبان و ادبیات عرب از دانشگاه اصفهان شد. در همان سال، به سردشت بازگشت و از تاریخ ۱/۷/۱۳۵۵ بار دیگر به تدریس در مدارس پرداخت و فصلی نو در زندگی فرهنگی او آغاز شد.
دانش دینی، علوم کلاسیک، شوخ‌طبعی، ذکاوت و توانایی روایت خاطرات و لطیفه‌های شیرین، او را به معلمی محبوب و محترم نزد دانش‌آموزان و همکاران بدل کرده بود. بیان فصیح و بلیغ او، جان تشنه دانش‌آموزان را سیراب می‌ساخت و او را به آموزگاری وارسته، محبوب و خوش‌نام در منطقه تبدیل کرده بود.
از سال ۱۳۶۱، با تأسیس صندوق قرض‌الحسنه حمزه سیدالشهدا سردشت، ایشان با تلاشی پیگیر در خدمت به محرومان و نیازمندان نقش‌آفرینی کرد و برای مدتی طولانی ریاست هیئت‌مدیره این مؤسسه را برعهده داشت.
در سال ۱۳۶۷، به عنوان سردفتر طلاق شماره ۲۲ سردشت منصوب شد و در این زمینه نیز خدمات ارزنده‌ای ارائه داد؛ از جمله ترمیم بنیان خانواده‌های در معرض فروپاشی. ماموستا مولانی علاوه بر دانش و فضل، انسانی متواضع، فروتن، خستگی‌ناپذیر و خوش‌برخورد بود. او در میان مردم سردشت یکی از فعال‌ترین افراد در زمینه رفاه عمومی و محرومیت‌زدایی بود و در تمامی محافل تصمیم‌گیری و شوراهای شهر، مشارکت فعال داشت. به‌حق، از مشاوران برجسته و مورد اعتماد مسئولان محسوب می‌شد.
این استاد فرهیخته، سرانجام در تاریخ ۵/۱۰/۱۳۷۰، پس از مدت‌ها مبارزه با بیماری سخت، دعوت حق را لبیک گفت و از این جهان فانی رخت بربست.
امروز در فراق تو دیگر بشام شد
ای دیده پاس دار که خفتن حرام شد
شرح غمت بوصف نخواهد شدن تمام
جهدم به آخر آمد و دفتر تمام شد

سردشتنامه-محمدفاضل شوکتی ، دوازدهم اردیبهشت ماه سال1395 هجری شمسی
________________________________________
منابع:
•    یافته‌های شخصی و حضور در کلاس‌های شادروان احمد مولانی
•    مصاحبه با ابوبکر مولانی، فرزند ارشد آن مرحوم
•    مصاحبه حضوری با استاد در بیمارستان امام خمینی تبریز
•    دوستان، همکاران و همقطاران ایشان
•    وب‌سایت پاشه‌روک (جزوه تحقیقاتی دانش‌آموزان سردشتی با سرپرستی محمد نیک‌پی)
•    سایر منابع اینترنتی

 

 

لطفاً در نقل مطالب، تصاویر و مستندات این نوشته، منبع آن را ذکر فرمایید.

 

ذکر منبع، نه‌تنها نشانه‌ی رعایت اخلاق حرفه‌ای است، بلکه مسؤولیت صحت مطالب را نیز بر دوش منبع اصلی می‌گذارد. این اصل، به‌ویژه در بازنشر اخبار اختصاصی سایر رسانه‌ها نیز الزامی‌ست؛ چرا که حاصل تلاش، اندیشه و بینش تهیه‌کننده‌ی آن مطلب است.

 

به زمزیران خوش آمدید؛ سرای اندیشه و پژوهش دربارهٔ سردشت، جایی که تاریخ و فرهنگ این دیار در هر نوشته نفس می‌کشد. دیدگاه و پیشنهاد شما چراغ راه پژوهش ماست؛ با همراهی شما، این سفر فرهنگی روشن و پرثمر خواهد بود.

|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7


صفحه قبل 1 صفحه بعد

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
پیوندهای روزانه
نظر سنجی

کدام بخش برای شما جذاب‌تر است؟لطفاً گزینه‌ی مورد نظر را انتخاب کنید!

آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 80
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 89
بازدید ماه : 101
بازدید کل : 304217
تعداد مطالب : 111
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1





 تماس با ما
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان زمزیران و آدرس zmziran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 111
:: کل نظرات : 16

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 5

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 80
:: باردید دیروز : 9
:: بازدید هفته : 89
:: بازدید ماه : 101
:: بازدید سال : 9553
:: بازدید کلی : 304217